مقدمه :
فقه مقارن، روشى فقهى است که به بررسى اقوال و ادله فقهى مذاهب مختلف پیرامون یک موضوع مىپردازد. در این روش گاهى به گزارش قول مشهور هر مذهب و بیان آن در جنب آراى مشهور دیگر مذاهب فقهى و بیان دلیل هر قول اکتفا مىشود و هدف برجسته کردن نقاط اشتراک و یا اختلاف مذاهب مختلف است. گاهى نیز محقق به موازنه بین اقوال منسوب به هر مذهبى دست مىزند و میزان قوّت استنباط واستحکام ادله هر قول را بررسى مىکند. فراتر از این، مىتوان موضوعى را محور بحث قرارداد و همه اقوال و ادله مورد استناد مذاهب مختلف را در چارچوب مورد اتفاق همگان و یا مورد قبول صاحب آن قول و اصحاب آن مذهب، به نقد کشید و به کاوشهاى درون مذهبى پرداخت و میزان انطباق هر قول و دلیلى را با قرآن حکیم و سنت اصیل که اساس شریعت بر آن استوار است، مشخص کرد.
امروزه که به برکت انقلاب شکوهمند اسلامى و مجاهدتهاى عالمان روشن ضمیر، مکتب تشیع در عالم مطرح شده و مورد اقبال اندیشمندان جهان اسلام قرار گرفته است، فضاى علمى و فکرى آمادگى تضارب آرا و افکار و بحث و مجادله را دارد. از این رو مىتوان مکتب فقهى غنى اهل بیت(ع) را که ریشه در وحى و سنت اصیل دارد، در قالب چنین سبکى(مقارنهاى و تطبیقى) به دیگران عرضه کرد و تشنگان زلال قرآن و سنت را به شریعه آن رهنمون ساخت.
فقهى که بخواهد در فراسوى مرزهاى مذهب نیز مفید و موءثر باشد و باب مدینه علم نبوى را بر دیگران بگشاید، ناگزیر از به کارگیرى این گونه روشها است. گذشته از آن که در مواردى فهم لُب لباب کلمات اهل بیت(ع) بدون مقارنه آن با سخن دیگران میسور نیست.
موضوعى که در این نوشتار مورد بررسى قرار گرفته، عبور از مقابل نمازگزار و احکام مرتبط با آن است، امرى که از زمان پیامبر(ص) مورد کج فهمى قرار گرفته و در طول زمان مورد اختلاف واقع شده و افراطهایى پیرامون آن صورت گرفته، گاه زیباترین جلوه عبودیت را به زشتترین مناظر مبدّل ساخته، اوهام و پیرایه هایى برگرد آن نشانده، تاجایى که عبور از مقابل نماگزار گناهى کبیره و موجب استحقاق عذاب الهى دانسته شده، براى نمازگزار حق مقاتله قرار داده شده، خون عابر و رهگذر هدر شمرده شده است! حتى در مکه مکرمه و بیت ناس گاهى عبور از مقابل نمازگزار سبب اهانت به عابر و تعرض به او مىشود. در عین حال، حدود صحیح و مطلوب این ادب عبادى براى مردم کمتر بیان شده و آنچه که باید باشد، مورد غفلت قرار گرفته است.
از آنجا که جهات این مسأله کمتر بحث شده است، و در عین حال بررسى آن به سبک مقارن، فواید زیادى دارد، به تفصیل آن را به بحث مىگذاریم:
حکم نهادن شیئى مقابل نمازگزار
در این مسأله اختلافى میان علماى مسلمین نیست که مستحب است نمازگزار چیزى(ستره) را مقابل خود قرار دهد تا بین او و کسى که از مقابل مىگذرد، حائل باشد، حتى اکر علم به عبور کسى ندارد.
اقوال عامه
نووى، از علماى شافعیه در کتاب المجموع مىگوید:
سنت براى نمازگزار آن است که در مقابلش سترهاى باشد، دیوار یا ستون یا غیر این و شیخ ابو حامد در این امر، نقل اجماع کرده است.1
سرخسى، از علماى حنفیه در کتاب المبسوط مىگوید:
اگر در مقابل نمازگزار چیزى نباشد، نمازش صحیح است، چرا که امر به نهادن ستره به ذات نماز رجوع نمىکند.2
ابن قدامه حنبلى در کتاب المغنى بر استحباب تأکید کرده و مىگوید:
ما، در استحبابى بودن این حکم اختلافى نمىشناسیم.3
على بن سلیمان مرداوى از علماى حنبلى در الانصاف مىگوید:
مذهب، استحباب نماز به ستره است و جماهیر اصحاب بر آنند و اکثر آنان به این حکم قطع دارند، و در واضح اطلاق وجوب کرده است.4
صاحب مواهب الجلیل از علماى مالکیه، اقوال علماى مالکى را در این مسأله نقل کرده است که تعابیرى چون: مستحبه، حسنه، مندوبه، متأکده و سنت دارند، او از ابنناجى نقل مىکند که ابن عبدالسلام از اینکه عدم ستره موجب به معصیت انداختن عبور کننده مىشود، استفاده وجوب وضع ستره را کرده و سپس آن را رد مىکند.5
از این کلمات ظاهر مىشود که قول به وجوب قراردادن ستره هنگام نماز بسیار شاذّ است و اجماع فرقههاى اربعه اهل سنت بر استحباب این عمل است. با این همه از میان متاخّران، شوکانى در نیل الاوطار و البانى در تمام المنه میل به وجوب پیدا کردهاند گرچه شوکانى بیشتر درصدد بیان مفاد هر حدیث است.
شوکانى پس از نقل روایت ابى سعید خدرى(که در آن امر به وضع ستره شده است) مىگوید:
از این روایت استفاده مىشود که قراردادن ستره واجب است.6
البانى قول به استحباب را به هدر دادن نصوصى مىداند که وضع ستره را واجب کرده، یعنى امر به آن کرده است.7
واضح است که وقتى قرینه بر عدم وجوب و جواز ترک داشته باشیم امر به شىء دلالتى بر وجوب ندارد. روایاتى از ابن عباس نقل شده است که دلالت دارد رسول اللّه(ص) بدون قراردادن ستره در فضا و صحرایى که حائل ثابتى مقابل حضرت نبودهاست، نماز خواندهاند.
بخارى به اسناد خود از عبداللّه بن عباس نقل مىکند:
أقبلتُ راکباً على حمارٍ اتان... و رسول اللّه(ص) یصلّی بالناس بمنى إلى غیر جدار؛8
سوار بر الاغى پیش آمدم... در حالى که پیامبر در منى براى مردم نماز مىگزارد، بدون آن که دیوارى در مقابل حضرت باشد.
غرض او از نفى وجود دیوار، نبود مطلق ستره است، و گرنه وجهى براى ذکر آن نیست، خصوصاً این که غرض ابن عباس از ذکر مرور خود از مقابل صف نماز و نبود دیوار، استدلال به فعل صحابه و پیامبر است که عبور او را تقبیح نکردند و آن را حرام ندانستند، لذا کلام بدون این که ناظر به نفى وجود مطلق ستره باشد معنا نخواهد داشت.
موءیّد آن روایت بیهقى از ابن عباس است:
رسول اللّه(ص) یصلّی بالناس فی خلاء؛9
رسول اللّه(ص) براى مردم در فضاى خالى نماز مىخواند.
همچنین ابن ابى شیبه به اسناد خود از ابن عباس نقل مىکند:
صلّى رسولُ اللّه(ص) فی فضاء لیس بین یدیه شیء؛10
رسول اللّه در مکانى زیر آسمان نماز خواند، در حالى که هیچ چیز مقابل او نبود.
این روایات کافى است در نفى احتمال وجوب وضع ستره، لذا احدى از علماى عامه و خاصه، به جز همین چند نفر که قولشان شاذّ است، این احتمال را نپذیرفتهاند، حتى ابن حزم ظاهرى که در بسیارى از آداب و سنن حکم الزامى بیان مىکند نیز رأى به استحباب ستره داده است.