سفارش تبلیغ
صبا ویژن



عبور از مقابل نمازگزار : 4 {روایت دوم} - نماز

ویژه مسابقات نماز منطقه 2


مدیران :

سید سبحان بطحایی ،

علی سرابادانی

تماس با ما


آرشیو وبلاگ
دی 1387


لینکهای روزانه
آداب نماز [69]
عبور از مقابل نمازگزار [19]
منابع مقالات [70]
رفع شبهات [10]
بخش احکام [50]
احادیث [141]
نماز جماعت [15]
نماز قضا [72]
نماز آیات [37]
بخش پرسش و پاسخ [16]
[آرشیو(10)]


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
عبور از مقابل نمازگزار : 4  {روایت دوم} - نماز

آمار بازدید
بازدید کل :42993
بازدید امروز : 3
 RSS 

گرچه کمتر در کتب فقه ذکر شده، اما ابن قدامه در مغنى به آن استدلال کرده، و آن روایتى است که ابو داود در سنن خود از سعید بن عبدالعزیز از غلام یزیدبن نمران از یزیدبن نمران نقل مى‏کند:

رأیتُ رجلاً بتبوک مقعداً فقال: مروتُ بین یدی النبیّ و أنا على حمار و هو یصلّی، فقال: اللهم اقطع أثره فما مشیتُ علیها بعد؛65

یزید مى‏گوید: مردى افلیج را در تبوک دیدم، و گفت: در حالى که پیامبر نماز مى‏خواند، از مقابل او گذشتم، در حالى که سوار بر الاغى بودم، پس گفت: خدایا، دنباله او را قطع کن! بعد از آن هیچ گاه نتوانستم راه بروم!

در نقل دیگرى مى‏گوید:

انّ رسول اللّه(ص) نزل بتبوک إلى نخلة، فقال: هذه قبلتنا ثم صلّى إلیها فاقبلتُ و أنا غلام أسعى حتّى مروتُ بینه و بینها فقال: قطع صلاتنا قطع اللّه أثره، فما قمتُ علیها إلى یومی هذا.66

طبق این نقل او پسر بچه‏اى بوده که میان حضرت و درختى که ستره ایشان بوده، حرکت کرده است.

روایت سنداً و متناً مخدوش است. از نظر سند، به خاطر مجهول بودن راوى یعنى یزیدبن نمران، همه کسانى که متعرض حال روایت شده‏اند، به این مسأله اشاره کرده‏اند. روشن نیست که سعید اسم غلام است یا اسم راوى، ابن عساکر مى‏گوید:

گفته شده که اسم او سعید است و گفته شده: بلکه سعید کسى است که از غلام روایت مى‏کند.67

ذهبى در میزان الاعتدال مى‏گوید: «سعید مولى نمران عن مولاه یزیدبن نمران، از مجاهیل است».

نسبت به سند روایت اخیر، ذهبى مى‏گوید:

سعید بن غزوان از پدرش، نمى‏دانم آن دو کیستند و نه آن شخص فلج را مى‏شناسم. عبدالحق و ابن القطان گفته‏اند که سند روایت ضعیف است، و مى‏افزاید: گمان مى‏کنم این روایت مجعول باشد.68

واضح است که روایت از نظر سندى به هیچ وجه قابل استدلال نیست.

از نظر متن نیز روایت مضمونى بسیار سخیف دارد، چرا که طبق آن پیامبر(رحمة للعالمین) کسى را که طبق برخى نقلها پسر بچه‏اى غیر مکلف بیشتر نبوده، نفرین مى‏کند و باعث فلج شدن او مى‏شود! امرى که با کفار عنود هم نمى‏کرد، بلکه بر کفرشان چنان اندوهگین مى‏شد که خدا فرمود:

لعلّک باخعء نفسک أن لایکونوا موءمنین.69

شاید مردى از صحابه بوده، همان طور که ابن حبان ذکر کرده،70 علاوه بر این، روایت یاد شده با روایات متعددى که ازسیره حضرت در این مسأله نقل شده، تنافى دارد، از جمله روایاتى که سابقاً از ابن عباس و عبور او با الاغش از مقابل حضرت و صفوف نماز نقل کردیم، و حضرت و یا صحابه متعرض او نشدند.

از ام سلمه روایت شده است که پیامبر(ص) مشغول نماز بود که عبداللّه یا عمربن ابى سلمه از مقابل حضرت گذشت. حضرت با دست اشاره‏اى کرد و او برگشت، بعد از او زینب، دختر امّ سلمه عبور کرد و حضرت همان طور با دست اشاره‏اى کرد، ولى او گذشت، وقتى نماز حضرت پایان یافت فرمود: «هنّ اغلب».71

طبرانى در المعجم الاوسط از ابو سعید خدرى نقل مى‏کند:

رسول اللّه(ص) مشغول نماز بود که اعرابى سوار بر مرکب از مقابل ایشان عبور کرد، پیامبر به او اشاره‏اى کرد، ولى متوجه نشد، پس عمر بن الخطاب او را صدا زد: یااعرابى، برگرد. وقتى پیامبر سلام داد پرسید: چه کسى سخن گفت، گفتند: عمر، فرمود: مالهذا فقه؛ سخن گفتن در نماز منافات با فهم دین دارد.72

جایى که حضرت همیشه با اشاره عبور کننده را رد مى‏کرد و هیچ سخن نمى‏گفت یا حرکتى نمى‏کرد، چطور مى‏توان قبول کرد که حضرت نماز را قطع کند و مشغول نفرین شود؟! نظیر روایت فوق را عبدالرزاق در مصنف خود نقل کرده است و در آخر آن آمده: «یا لک فقهاً یابن الخطاب».



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:35 عصر روز سه شنبه 87 دی 17