سفارش تبلیغ
صبا ویژن



عبور از مقابل نمازگزار : 5 {روایت سوم } - نماز

ویژه مسابقات نماز منطقه 2


مدیران :

سید سبحان بطحایی ،

علی سرابادانی

تماس با ما


آرشیو وبلاگ
دی 1387


لینکهای روزانه
آداب نماز [69]
عبور از مقابل نمازگزار [19]
منابع مقالات [70]
رفع شبهات [10]
بخش احکام [50]
احادیث [141]
نماز جماعت [15]
نماز قضا [72]
نماز آیات [37]
بخش پرسش و پاسخ [16]
[آرشیو(10)]


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
عبور از مقابل نمازگزار : 5 {روایت سوم } - نماز

آمار بازدید
بازدید کل :42989
بازدید امروز : 36
 RSS 


در این روایت نسبت به عقب راندن عبور کننده توسط نماز گزار مبالغه شده و عبور کننده شیطان نامیده شده است! بخارى و مسلم از ابو سعید خدرى نقل مى‏کنند که حضرت فرمود:

إذا صلّى أحدُکم إلى شیء یستره من الناس فاراد أحدء أن یجتاز بین یدیه فلیدفعه فإن أبى فلیقاتله فإنّما هو شیطان؛74

اگر یکى از شما به سوى ستره نماز مى‏خواند، پس شخصى خواست از جلوى او عبور کند، او را دفع کند و عقب براند، اگر ابا کرد، با او بجنگد، چرا که او شیطان است!

از عبداللّه بن عمر نقل شده است که رسول اللّه فرمود:

لاتصلّ إلاّ إلى سترة و لاتدع أحداً یمرّ بین یدیک فإنْ أبى فلتقاتله فإنّما هو شیطان؛75

نماز مگزار مگر به سوى ستره‏اى و احدى را رها مکن که پیش روى تو عبور کند، پس اگر اصرار کرد، با او بجنگ، چرا که او شیطان است!

در نقل دیگرى آمده است:

إذا کان أحدکم یصلّی فلا یدع أحداً یمرّ بین یدیه فإن أبى فلیقاتله فإنّ معه القرین.76

طبق این نقل شیطان همراه عبور کننده است و نه خود او!

نووى در مجموع77و بغوى در التهذیب78این روایت را بعد از احتجاج به روایت ابوجهیم آورده‏اند، بدون آن که نحوه دلالت آن بر حرمت را بیان کنند. ابن قدامه پس از ذکر روایت مى‏گوید:

پیامبر(ص) کسى را که از مقابل نمازگزار عبورکند، شیطان نامیده و به دور کردن او و جنگ با او امر کرده است.79

لکن روایت دلالتى بر حرمت ندارد، چه مقصود، امر کردن نماز گزار به دفع عبور کننده باشد و چه مقصود، نام گذارى او به شیطان باشد. اما امر به دفع عبور کننده، قطع نظر از این که چه حکمى داشته باشد، صرفاً دلالت بر مطلوبیت دفع مى‏کند، و هیچ اشکالى نیست در این که فعل غیر حرام دیگران یا هر امر دیگرى، موضوع حکمى در حق شخص دیگر باشد، نیز هیچ نوع ملازمه‏اى بین مطلوبیت ردّ حتى به نحو الزامى با مبغوضیت عبور خصوصاً به نحو تحریمى وجود ندارد، تا از اوّلى، امر دومى فهمیده شود. بله، ممکن است نوعى استبعاد ادعا شود. ولى متفاهم عرفى از روایت این است که جواز دفع عبور کننده، به جهت حفظ نماز و جلوگیرى از اشتغال ذهنى نماز گزار است و این امر در طول امر به وضع ستره است و اختصاصى به انسان ندارد. لذا نقل شده است که پیامبر(ص) از عبور حیوان هم در حال نماز جلوگیرى مى‏کرد80، بنابر این احتمال این که امر به دفع براى جلوگیرى از وقوع منکر و گناهى در خارج باشد، بسیار ضعیف بوده و خلاف ظاهر روایت است. ابن حجر هم این احتمال را به ابوحمزه81 نسبت داده و در مقام تضعیف آن مى‏گوید: توجه نمازگزار به نماز خویش سزاوارتر از آن است که مشغول دفع گناه از دیگرى شود.82

واضح است که در این صورت، روایت دلالتى بر گناه بودن عبور نمى‏کند و تنها چیزى که به این روایت مربوط مى‏شود، این است که ادعا شود بعید است عبور هیچ قبحى نداشته باشد اما با این وجود، نماز گزار مأمور به دفع عبور کننده شود. لکن استبعاد مذکور با قطع نظر از این که موجب استظهار شود، با مطلق کراهت و قبح سازگار است و دلیلى بر حرمت عبور نمى‏شود، بلکه نهایتاً ممکن است از آن کراهت عبور فهمیده شود.

اگر هم مقصود، استدلال به اطلاق شیطان بر عبور کننده باشد، باز ناتمام است، چرا که مصدر هر بُعدى از خدا، شیطان است. این اطلاق چه منظور آن باشد که عمل شخص عبور کننده شیطانى است،و چه منظور آن باشد که حامل و داعى عبور کننده، شیطان است، در غیر محرّمات هم درست است، بلکه در مواردى هم که فعل ارادى مطرح نباشد باز دخالت شیطان در کار است، مثل نسیان، که قرآن مى‏گوید:

«فأنساه الشیطانُ ذکرَ ربّه»83 و یا «و ما انسانیه إلاّ الشیطان»84 نیز از قول ایوب پیامبر نقل مى‏کند: «انّى مسّنى الشیطان بنصب و عذاب».85

بنابراین مجرد اسناد عملى به شیطان دلیل بر حرمت آن نیست و در کلام عرب اطلاق شایعى است و ربطى به تحریم و الزام ندارد.

قاضى عیاض مى‏گوید:

عرب هر قبیحى چه شخص و یا فعل را به شیطان یا فعل او توصیف مى‏کند.86

پس اطلاق شیطان بر عبور کننده هیچ دلالتى بر گناهکار بودن او ندارد و با کراهت نیز سازگار است. ظاهر روایت با توجه به آنچه در باره امر به دفع گفتیم، این است که دفع عبورکننده مطلوب است، چرا که موجب اشتغال خاطر نمازگزار و سلب توجه قلبى او مى‏شود، بدین جهت، شخص عبور کننده شیطان است و یا طبق برخى نقلها، شیطان همراه اوست. خود این نقل شاهد برمدعاست که اثرى که از عبور پدید مى‏آید، صرفاً حضور شیطان یا انگیزه‏هاى شیطانى است که موجب سلب حضور قلب مى‏شود. لذا جمهور فقها، مقاتله  مذکور، در روایت را تأویل کرده و به ظاهر آن اخذ ننموده‏اند و در بیان علت آن گفته‏اند: قتال در نماز موجب فتنه و فساد نماز مى‏شود و حال آن که امر به رد و دفع براى حفظ نماز است، پس مقاتله، دفعى است، شدیدتر از دفع اوّل.87 بله تعبیر به قتال، نشانه مبالغه در کراهت عبور است.

حاصل کلام این که: هیچ دلیل و روایتى که اثبات کند عبور حرام است، وجود ندارد و ادعاى کراهت نیز منوط به حجیت سند روایت اوّل است که در آن مناقشه‏کردیم. در روایات اهل بیت(ع) نیز ـ گرچه به جز مرسله دعائم و روایتى از کتاب جعفریات که هردو ضعیف السند هستند، از ذکر قتال و شیطان خالى است‏ـ88 اما امر به دفع در روایاتى معتبره آمده است.

مرحوم کلینى از على بن ابراهیم از پدرش از ابن ابى عمیر از حماد از حلبى نقل مى‏کند که از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا عبور کسى از مقابل نمازگزار نماز او را قطع مى‏کند؟ حضرت فرمود:

لایقطع صلاة المسلم شیءء و لکن إدرأ ما استطعتَ؛89

نماز مسلمان را چیزى قطع نمى‏کند، لکن تا آن جا که مى‏توانى، آن را دفع کن.

در روایتى دیگر از محمد بن یحیى از احمد بن محمد از عثمان بن عیسى از ابن مسکان از ابن ابى یعفور نقل مى‏کند که حضرت در پاسخ همین سوءال فرمود:

لایقطع صلاةَ الموءمن شیءء و لکن ادرأوا ما استطعتم.90

مانند آن است روایت حمیرى در قرب الاسناد که حضرت امر به دفع را از امیرالموءمنین على(ع) نقل مى‏کند.91

مرحوم صاحب جواهر در رد استدلال به این روایات بر کراهت عبور، مى‏گوید که «درأ» کنایه از تستّر است، چرا که با وضع ستره، عبور، هیچ ضررى به نماز گزار نمى‏رساند، پس وضع ستره، بهترین راه دفع عبور کننده است.92 اما این توجیه صاحب جواهر، خلاف ظاهر است، در هیچ کدام از روایاتى که امر به استتار و وضع ستره شده، قید «ما استطاع» نیامده، این قید فقط براى امر به «دَرأ» ذکر شده، و براى استتار، گفته شده است که «استتروا بشیءٍ»، بنابراین اگر بپذیریم که حکمت وضع ستره و جواز دفع عبور کننده، دفع مضرت عبور است، چنان که ایشان فرموده، بعید نیست که گفته شود: عبور مکروه است، همان طور که محقق قمى در غنائم الایام استدلال کرده و در کراهت عبور فرقى بین وجود ستره و عدم آن قائل نشده است.93

محقق همدانى نیز کراهت را متوجه عبور کننده دانسته است، گرچه امر به «درأ» و دفع را براى رعایت حرمت و عظمت نماز مى‏داند، نه براى دفع ضرر عبور کننده.



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:36 عصر روز سه شنبه 87 دی 17