از شرایط امام جماعت،عادل بودن است. عدالت را در کتب فقهی تعریف کردهاند.فقهای گرانقدر،از جملهحضرت امام خمینی(قدس سره)میفرمایند: عدالت،یک حالت درونی است که انسان را از ارتکاب گناهانکبیره،و تکرار و اصرار نسبتبه گناهان صغیره باز دارد. (37) پاکی،تقوا،دوری از گناه،از نشانههای عدالت است.بنا بهاهمیت این صفت،در نظام اسلامی یکی از امتیازات به حساب آمده ودر فقه اسلامی و قانونی اساسی،داشتن آن برای مسئولان بلند پایه ومشاغل حساس،شرط است و کارهای مهم کشور و امور مردم،باید بدست افراد عادل انجام گیرد. به برخی از این موارد که عدالتشرط است،توجه کنید: در مسائل عبادی،امام جماعتباید عادل باشد. در مسائل سیاسی عبادی،مثل نماز جمعه،خطیب و امام جمعه بایدعادل باشد. در مسائل سیاسی و حقوقی،(همچون نمایندگی مجلس و تصویبقوانین)نظر فقهای عادلی بنام«شورای نگهبان»معتبر است. در مسائل حقوقی،گرفتن و دادن هر حق به صاحبش،باید با گواهیافراد عادل باشد. در مسائل تربیتی،اجرای حدود اسلامی و تادیب ظالم و خلافکار،وقتی است که افراد عادل،به خلاف و گناه او شهادت دهند. در مسائل اقتصادی،بیت المال باید دست افراد عادل باشد. در مسائل اجتماعی و فرهنگی،پخش و نشر خبرها،باید دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق،اعتماد نمیتوان کرد، مگر پس ازتحقیق و تفحص. در مسائل نظامی،فرمانده کل قوا،با رهبری است،که عدالتشرطآنست. پس عدالت،از ارکان مهم در نظام حکومتی اسلام و واگذاریمسئولیتهای اجتماعی و تنظیم امور زندگی است. گرچه برخورداری از عدالت،و داشتن ملکه ترک گناه،از اموردرونی افراد است،ولی با علائم و نشانههایی که در زندگی و عمل افرادبروز میکند،میتوان به بود و نبود آن در افراد،پی برد.در روایات، برخی از این علائم به چشم میخورد و بعضی ملاکها بیان شده که باوجود آنها،میتوان کسی را عادل شمرد. از امام صادق(ع)پرسیدند:عادل کیست؟ فرمود: «اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و کفه عنالمظالم» (38) کسی که چشمش را از نامحرم،زبانش را از گناه، ودستش را از ظلم حفظ کند: پیامبر خدا(ص)نیز در حدیثی انسان جوانمرد و عادل را چنین معرفیمیکند: «من عامل الناس فلم یظلمهم و حدثهم فلم یکذبهم و وعدهمفلم یخلفهم فهو ممن کملت مروته و ظهرت عدالته...» (39) کسی که با مردم،در معاملات،ستم نکند و در سخن،دروغ نگوید و در وعدههایش تخلف نکند،او از کسانیاست که مروتش کامل و عدالتش آشکار است. از امام صادق(ع)سؤال شد:عدالت انسان را از کجا بشناسیم؟ فرمود:همین که کسی اهل حیا و عفتباشد و در خوراک و گفتار وشهوت،خود را به گناه نیالاید،و از گناهان بزرگی مثل زنا،ربا،شراب،فرار از جنگ،...(که مورد تهدید قرآن است)بپرهیزد،و جز در مواردیکه عذر دارد،از شرکت در جماعت مسلمین دوری نکند،چنین انسانیعادل است و تفتیش از عیوب او و غیبت او بر مردم حرام است... (40) در روایات دیگری میخوانیم: به آنکس که نمازهای پنجگانه را به جماعتبخواند،خوشبین باشیدو گواهی او را بپذیرید. (41) شاید آنچه را که فقهاء،به عنوان«حسن ظاهری»در عدالتبیانمیکنند،همین باشد که با حضورش در مراسم و جماعت مسلمین ونبودنش در مراکز فساد و گناه،مایه اعتماد مردم شود و او را از اینطریق،انسان عادل و درست کاری بشناسند. امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان میفرماید: همین که اهل حجاب و از خانوادههای محترم بود و از شوهر خویشاطاعت میکرد و از کارهای ناپسند و جلوهگریهای ناروا پرهیز داشت،عادل است. (42) در بعضی روایات،«فاسق»را کسانی میداند که به خاطر گناهانزشت علنی،در جامعه شلاق خورده،یا میان مردم مشهور به خلاف وبدکاری یا مورد سوءظن باشند. (43) البته معنای عدالت در یکنفر،آن نیست که در طول عمر،مرتکبگناهی نشده باشد،چرا که این ویژگی،تنها در انبیاء و اولیاء معصوماست،ولی همین که ما،در ظاهر،از او گناه بزرگی ندیده باشیم،کافیاست. این نیز ناگفته نماند که:اگر کسی خود را عادل نمیداند،و حتی به مردم بگوید که من عادل نیستم،اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند،میتواند امام جماعتشود و مردم نیز میتوانند به او اقتدا کنند و اگرمردم،مایل به اقتدا باشند،نباید سرپیچی کند. (44) و حتی اگر پس ازنماز جماعت،معلوم شود که امام جماعت،عادل نبوده،نمازهایی را کهپشتسر او خواندهاند صحیح است و اعاده لازم نیست. (45) با همه پاداشها و آثاری که برای نماز جماعت وجود دارد،برخی ازاین فیض بزرگ محرومند و با تاسف،شاهدیم که بسیاری، به آنبی اعتنا و کم رغبتاند و حتی در همسایگی مسجد به سر میبرند،ولیدر جماعت مسلمین حاضر نمیشوند و مسجدها،گاهی به صورتناراحت کننده و دردآوری خلوت است. علتشرکت نکردن افراد در نمازهای جماعت،گوناگون است. بعضی واقعا عذر دارند و دلیلشان پذیرفتنی است،ولی در بسیاری موارد،بهانههایی پوچ،بیشتر نیست.مروری به اینگونه دلایل و بهانههامیکنیم: بعضی،از پاداشهای نماز جماعت،غافلند. برخی،از بدرفتاری برخی نمازگزاران در مسجد،به نماز جماعتبی رغبت میشوند. بعضی،تنها بد اخلاقی امام جماعت را،بهانه عدم شرکتخود قرارمیدهند و آنرا منافی با عدالت او به حساب میآورند. بعضی،بخاطر همفکر نبودن امام جماعت،با دیدگاههای سیاسی آناننسبتبه موضوعات و اشخاص و...از شرکت در جماعت،دوریمیکنند. بعضی،بخاطر مشغولیتهای اقتصادی و اجتماعی و گرفتاریهایروزمره،از پاداشهای عظیم نماز جماعت محروم میشوند. بعضی،از برخورد سرد افراد مسجد،دلسرد میشوند و دیگرنمیروند. بعضی،عیبهای بستگان و نزدیکان امام جماعت را به حساب اومیگذارند و او را قبول ندارند. بعضی،شرکتخود را در نماز جماعتی را،مایه تقویت و بزرگ شدنپیشنماز در جامعه میدانند و از آن پرهیز دارند،بی آنکه دلیلی روشن بربیعدالتی امام جماعت داشته باشند. بعضی،از روی غرور،حاضر نیستند در نماز جماعتیک امام جوانیا فقیرزاده،اما پاک و متعهد و لایق،شرکت کنند. برخی هم،تنپرور و تنبلاند و در عبادات،بی حوصله و کسلاند ونماز جماعت را،بجای آنکه کار بدانند،بار میدانند و به سختیحاضرند دست از کارهای دیگر بکشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوشندند. بعضی نیز،از طول کشیدن نماز جماعت،از مسجد میگریزند. بعضی نیز،از متولی یا دستاندرکاران مسجد،خوششان نمیآید،ازاین رو به نماز جماعت نمیآیند. اینها گوشهای از علل سردی برخی نسبتبه حضور در نماز جماعتبود. همانطور که دیدید،بیشتر اینها،بهانههایی غیر قابل اعتناست. اگر آگاهی و رشد دینی مردم به حدی برسد که عوامل یاد شده راکنار بگذارند،و با خلوص و همدلی،در صفوفی منظم کنار هم بنشینند،به پاداشهای عظیم جماعت،توجه داشته باشند،بدخلقی پیشنماز را،مغایر با عدالت او ندانند،گناه بستگان او را به حساب او نگذارند،و...به برکات و آثار مثبت فراوان این«گردهمایی دینی» بیندیشند،خواهیم دید که مساجد،رونق بیشتری خواهد یافت و خلوتینمازهای جماعت،از میان خواهد رفت. البته،صلاحیتهای علمی و اخلاقی پیشنماز،و محیط گرم وآموزنده بودن مساجد،و برخورد شایسته و احترامآمیز با شرکت کنندگان درنماز،به خصوص با جوانان و نوجوانان،میتواند سهم عمدهای در جذبآنان به مسجد،این کانون وحدت و معنویت داشته باشد. سهم مسئولان فرهنگی،تبلیغی و تربیتی کشور نیز در این زمینه،مهماست. اگر مربیان محترم و معلمان و پدران و مادران،خود در جماعتهاشرکت کنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بایستند،یا به مساجدبروند،الهام بخش دیگران نیز خواهد بود. اگر مدارس،در کنار مساجد ساخته شود،برای حضور دانشآموزاندر نمازهای جماعت،تسهیلی به حساب میآید. پینوشتها: 1- وسائل،ج 5 ص 375،کنز العمال،ج 8 حدیث 22799. 2- من لا یحضره الفقیه،ج 1 ص 377. 3- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 488. 4- کنز العمال،ج 8 حدیث 22815 از پیامبر اسلام(ص). 5- کنزالعمال،ج 8 حدیث 22818 و 22827. 6- کنزالعمال،ج 8 ص 258. 7- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 487،رساله حضرت امام،مسئله 1400. 8- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 488. 9- کنزالعمال،ج 8 ص 256. 10- و اذا قاموا الی الصلوة قاموا کسالی(نساء،آیه 142). 11- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 488. 12- همان مدرک. 13- همان مدرک،ص 689،وسائل،ج 5 ص 373. 14- سفینة البحار،ج 1،جماعت. 15- کنز العمال،ج 8 حدیث 22792. 16- توضیح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1400. 17- توضیح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1402. 18- وسائل،ج 5 ص 377. 19- کنزالعمال،ج 8 ص 255. 20- و21- سفینة البحار،ج 1،جماعت. 22- و23- من لا یحضره،ج 1 ص 377. 24- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 490. 25- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 491،وسائل،ج 5 ص 416. 26- وافی،ج 2 ص 177. 27- و28- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 491. 29- وسائل ج 5 ص 417 و مستدرک،ج 1 ص 492. 30- اعراف،آیه 31. 31- نورالثقلین،ج 2 ص 19. 32- و33- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 492. 34- من لا یحضر،ج 1 ص 381. 35- وافی،ج 1 ص 177،مستدرک الوسائل،ج 1 ص 492 و 493،وسائل،ج 4 ص 419. 36- من لا یحضر،ج 1 ص 378. 37- تحریر الوسیله،ج 1،بحث امام جماعت. 38- بحار،ج 75 ص 248. 39- بحار،ج 67 ص 1- 40- استبصار،ج 3 ص 12. 41- وسائل،ج 18 ص 291. 42- استبصار،ج 3 ص 13. 43- وسائل،ج 18 ص 295. 44- جواهر،ج 13 ص 277،تحریر الوسیله،ج 1،شرایط امام جماعت. 45- تحریرالوسیله،شرایط امام جماعت. پرتوی از اسرار نماز صفحه 207 محسن قرائتیعدالت در امام جماعت
راه شناخت عدالت
چرا بعضی به جماعت نمیروند؟