سفارش تبلیغ
صبا ویژن



دی 1387 - نماز

ویژه مسابقات نماز منطقه 2


مدیران :

سید سبحان بطحایی ،

علی سرابادانی

تماس با ما


آرشیو وبلاگ
دی 1387


لینکهای روزانه
آداب نماز [69]
عبور از مقابل نمازگزار [19]
منابع مقالات [70]
رفع شبهات [10]
بخش احکام [50]
احادیث [141]
نماز جماعت [15]
نماز قضا [72]
نماز آیات [37]
بخش پرسش و پاسخ [16]
[آرشیو(10)]


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
دی 1387 - نماز

آمار بازدید
بازدید کل :43025
بازدید امروز : 3
 RSS 


8. بی اعتنائی به نماز جماعت

عن ابی جعفر علیه السلام قال: قال امیرالمؤمنین علیه السلام:

من سمع الندآء فلم یجبه من غیر علة فلا صلاة له.

امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می‏فرماید که حضرتش فرمود:

هر که صدای اذان جماعت را بشنود و بدون هیچ عذری اجابت نکند نماز ندارد (نمازش مقبول نیست).

«وسائل الشیعه/ج 5/ ص 375»

9. کیفر ترک نماز جماعت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

لینتهین اقوام لا یشهدون الصلاة او لامرن مؤذنا یؤذن ثم یقیم ثم امر رجلا من اهل بیتی-و هو علی علیه السلام - فلیحرقن علی اقوام بیوتهم بحزم الحطب لانهم لا یاتون الصلاة.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

آنانکه در نماز جماعت‏حاضر نمی‏شوند لازم است از اینکار خودداری کنند و گرنه دستور خواهم داد مؤذن اذان و اقامه بگوید.آنگاه- پس از اقامه جماعت- یکی از اهل بیت‏خود را (که علی علیه السلام باشد) فرمان می‏دهم تا خانه‏های کسانی را که در جماعت‏حاضر نشده‏اند، با بسته‏های هیزم به آتش کشد.

«وسائل الشیعه/ج 5/ ص 376»

10. نماز جماعت، میزان شناسایی

عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم انه قال:

ان سئلت عمن لم یشهد الجماعة فقل: لا اعرفه.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

اگر درباره کسی که به نماز جماعت‏حاضر نمی‏شود از تو سؤالی نمودند، بگو من او را نمی‏شناسم.

«محجة البیضآء/ج 1/ص 342»

آداب جماعت

11. به پیش برای نماز جماعت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

اذا سمعت الاذان فات و لو حبوا.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

هنگامی که اذان نماز را شنیدی- هر چه سریعتر- به مسجد بیا، گر چه سینه‏خیز باشد.

«کنز العمال/ج 7/ ص 578/ حدیث 20337»

12. امام جماعت

ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال:

امام القوم وافدهم فقدموا فی صلاتکم افضلکم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

امام جماعت هر جمعی نماینده آنان-در پیشگاه خداوند- می‏باشد پس برای امامت جماعت‏خود بهترین‏ها را برگزینید.

«بحار الانوار/ج 88/ص 109»

13. پیوند دلها در نماز جماعت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

استووا تستو قلوبکم و تماسوا تراحموا.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

-صفهای نماز جماعت را- هماهنگ و تنظیم نمائید تا دلهایتان متعادل شود و شانه‏ها در تماس با هم باشد، تا مهربانی افزوده شود.

«کنز العمال/ج 7/ص 623/حدیث 20575»

14. امام جماعت ضامن نیست

عن ابی عبدالله علیه السلام انه ساله رجل عن القراءة خلف الامام فقال علیه السلام:

لا، ان الامام ضامن للقراءة و لیس یضمن الامام صلاة الذین خلفه انما یضمن القراءة:

کسی از امام صادق علیه السلام در مورد خواندن حمد و سوره در نماز جماعت‏سؤال نمود، حضرت فرمود:

نخوانید چون امام جماعت ضامن قرائت‏حمد و سوره است اما ضامن نماز مامومین نیست- فقط قرائت‏بعهده اوست-.

«وسائل الشیعه/ج 5/ ص 421»

15. سرعت در نماز جماعت

عن ابی عبدالله علیه السلام قال:

صلی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الظهر و العصر فخفف الصلاة فی الرکعتین فلما انصرف...قالوا:

خففت فی الرکعتین الاخیرتین؟

فقال لهم: او ما سمعتم صراخ الصبی؟!

امام صادق علیه السلام فرمود:

روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نماز ظهر و عصر می‏خواندند، ناگهان دو رکعت آخر نمازرا سبکتر خواندند، اصحاب پس از ادای نماز سؤال نمودند که-آیا دستور جدیدی آمده؟ فرمود برای چه؟

گفتند:- چرا دو رکعت آخر نماز را سبکتر بجا آوردی؟

فرمود: مگر فریاد- گریه-کودک را نشنیدید؟!

«وسائل الشیعه/ج 5/ ص 369».

 



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:57 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


 

1. برتری نماز جماعت

ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال:

صلاة الجماعة افضل من صلاة الفرد بخمس و عشرین درجة.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

فضیلت نماز جماعت‏بیست و پنج‏برابر نماز فرادا می‏باشد.

«وسائل الشیعة/ج 5/ص 374»

2. حکمت نماز جماعت

عن الرضا علیه السلام قال:

انما جعلت الجماعة لئلا یکون الاخلاص و التوحید و الاسلام و العبادة لله الا ظاهرا مشکوفا مشهورا.

امام رضا علیه السلام فرمود:

علت تشریع نماز جماعت آن است که اسلام و توحید و بندگی و اخلاص به خداوند متعال در معرض دید عموم و ظاهر و مشهور در میان مردم باشد.

«وسائل الشیعه/ج 5/ص 372»

3. دو برگ رهایی

و قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

من صلی اربعین یوما الصلوات فی جماعة لا یفوته تکبیرة الاحرام کتب له برآئتان، برآئة من النفاق و برآئة من النار.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

هر کس چهل روز نمازهای خود را با جماعت‏بخواند بطوریکه یک تکبیرة الاحرام از او فوت نشود، دو برائت آزادی برای او نوشته می‏شود، یکی نجات از نفاق و دیگری رهائی از آتش.

«محجة البیضاء/ج 1/ص 344»

4. صف جهاد و صف جماعت

قال ابو الحسن موسی بن جعفر علیه السلام:

ان الصلاة فی الصف الاول کالجهاد فی سبیل الله عز و جل.

امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود:

نماز در صف اول جماعت همانند جهاد در راه خداوند متعال است.

«وسائل الشیعه/ج 5/ص 387»

5. صفوف نخستین جماعت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

ان الله و ملائکته یصلون علی الذین یصلون الصفوف الاول.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

خدا و فرشتگانش بر کسانی که صفهای اول- نماز جماعت- را بهم پیوند می‏دهند، درود می‏فرستند.

«کنز العمال/ج 7/ص 633/حدیث 20629»

بخش دوم: نماز جماعت

فصل دوم: ضرورت جماعت

6. حضور در جمع و جماعت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

ان الشیطان ذئب الانسان کذئب الغنم یاخذ الشاة القاصیة و الناحیة فایاکم و الشعاب و علیکم بالجماعة و العامة و المسجد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

شیطان گرگ انسان است، همانند گرگ گوسفندان که همیشه میش‏های دور افتاده و کناره گیر را می‏گیرد. پس، از دسته‏بندیها(گروه گرائی و خط بازی) بپرهیزید و بر شما باد به حضور در جماعت و مجالس عمومی و مسجد.

«کنز العمال/ج 7/ص 581/حدیث 20355»

7. قطع رابطه با تکروان

ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال:

لا صلاة لمن لا یصلی فی المسجد مع المسلمین الا من علة‏و لا غیبة الا لمن صلی فی بیته و رغب عن جماعتنا و من رغب عن جماعة المسلمین سقطت عدالته و وجب هجرنه.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

کسی که-بدون هیچ عذری-نماز خود را همراه دیگر مسلمانان در مسجد نمی‏خواند نمازش مقبول نیست و غیبت احدی جایز نیست مگر کسی که نمازش را در خانه می‏خواند- و در جماعت‏حاضر نمی‏شود - و به حضور در اجتماع مسلمین بی رغبت است و هر آنکس که چنین باشد از عدالت‏ساقط و دوری از او واجب می‏باشد.

«وسائل الشیعه/ج 5/ ص 394»



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:56 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


فصل دوم:

اهمیت و فضیلت نماز

حدیث یازدهم

ارزش نماز

قال الصادق علیه السلام:

صلاة فریضة خیر من عشرین حجة و حجة خیر من بیت مملو ذهبا یتصدق منه حتی یفنی او حتی لا یبقی منه شی‏ء.

امام صادق علیه السلام فرمود:

یک نماز واجب از بیست حج بهتر است، و یک حج از صدقه دادن خانه‏ای پر از طلا بهتر است، آنگونه که آن را صدقه دهند تا آنکه چیزی در آن نماند.

بحار، ج 82، 227

حدیث دوازدهم

برتری نماز

قال امیرالمؤمنین علیه السلام:

اوصیکم بالصلاة و حفظها، فانها خیر العمل و هی عمود دینکم.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می‏کنم چونکه نماز برترین عمل و ستون دین شماست .

بحار، ج 82، ص 209

حدیث سیزدهم

اهمیت نماز

قال النبی صلی الله علیه و آله:

ما من صلاة یحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس (ایها الناس) قوموا الی نیرانکم التی اوقدتموها علی ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

هیچ گاه وقت نماز نمی‏رسد مگر اینکه فرشته‏ای در میان مردم ندا می‏دهد که: ای مردم بپاخیزید و با نماز خود آتشهائی را که برافروخته‏اید خاموش کنید.

بحار، ج 82، ص 209

حدیث چهاردهم

برکات نماز

قال علی علیه السلام:

ان الانسان اذا کان فی الصلاة فان جسده و ثیابه و کل شی‏ء حوله یسبح.

علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود:

هنگامی که انسان مشغول نماز است بدن و لباس و هر چه پیرامون اوست خدا را تسبیح می‏گویند .

بحار، ج 82، ص 213

حدیث پانزدهم

جایگاه نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

موضع الصلاة من الدین کموضع الرأس من الجسد.

رسول گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:

جایگاه نماز در دین همانند سر است نسبت به بدن.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18972

حدیث شانزدهم

نماز و پاکی روح

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

مثل الصلوات الخمس کمثل نهر جار عذب علی باب احدکم یغتسل فیه کل یوم خمس مرات فما یبقی ذلک من الدنس.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

نمازهای پنجگانه همانند نهر آب گوارائی جلوی درب خانه شماست چنانکه کسی هر روز خود را پنج بار در آن بشوید هیچگونه چرکی باقی نماند. (یعنی کسی هم که شبانه روز نمازهای پنجگانه را بخواند از آلودگیهای روحی پاک می‏شود) .

کنز العمال، ج 7، حدیث 18931



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:53 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


جایگاه نماز در اسلام

حدیث اول

اهمیت نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

اول ما افترض الله علی امتی الصلوات الخمس، و اول ما یرفع من اعمالهم الصلوات الخمس، و اول ما یسألون عنه الصلوات الخمس.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

نخستین چیزی که خداوند بر امت من واجب کرد نمازهای پنجگانه است، و نخستین عملی که از آنان بالا برده می‏شود، و از آنان سؤال می‏شود همان نماز است.

کنز العمال، ج 7، ح 18859

حدیث دوم

نماز و پایه‏های دین

عن ابی جعفر علیه السلام قال:

بنی الاسلام علی خمسة اشیاء:

علی الصلاة، و الزکوة و الحج و الصوم و الولایة.

امام باقر علیه السلام فرمود:

اسلام بر پنج چیز بنا شده است:

نماز، زکات، حج، روزه و ولایت اهل بیت علیهم السلام.

بحار، ج 82، ص .234

حدیث سوم

مثل نماز

عن ابی جعفر علیه السلام قال:

الصلاة عمود الدین، مثلها کمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاوتاد الاطناب، و اذا مال العمود و انکسر لم یثبت وتد و لا طنب.

امام باقر علیه السلام فرمود:

نماز ستون دین است، مثل آن همانند ستون خیمه است که وقتی استوار باشد میخها و طنابها پا برجاست، و هرگاه ستون آن کج و شکسته شود هیچکدام از آنها استوار نمی‏مانند.

بحار، ج 82، ص 218

حدیث چهارم

نماز موجب رستگاری

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

خمس صلوات من حافظ علیهن کانت له نورا و برهانا و نجاة یوم القیامة.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که بر نمازهای پنجگانه محافظت و مراقبت نماید این نمازها برای او در قیامت، نور و وسیله نجات او خواهد بود.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18862

حدیث پنجم

نماز و نورانیت قلب

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

صلاة الرجل نور فی قلبه فمن شاء منکم فلینور قلبه.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز هر کس، نوری در دل اوست، پس هر کس خواست، قلبش را نورانی کند.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18973

حدیث ششم

نماز ملاک قبولی اعمال

قال الصادق علیه السلام:

اول ما یحاسب به العبد الصلاة، فان قبلت قبل سائر عمله، و اذا ردت رد علیه سائر عمله .

امام صادق علیه السلام فرمود:

نخستین چیزی که از بنده حسابرسی می‏شود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته می‏شود، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد.

وسائل الشیعه، ج 3، ص 22

حدیث هفتم

نماز و روش انبیاء

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

الصلاة من شرایع الدین، و فیها مرضاة الرب عز و جل، فهی منهاج الانبیاء.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز از آداب (اولیه) دین است، و آن مایه خشنودی خدا، و راه و روش پیامبران الهی است .

بحار، ج 82، 231

حدیث هشتم

نماز پرچم اسلام

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

علم الاسلام الصلاة، فمن فرغ لها قلبه و حافظ علیها بحدها و وقتها و سننها فهو مؤمن .

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز، پرچم اسلام است، مؤمن واقعی، کسی است که دل به آن دهد و مراقب حدود و آداب و وقت آن باشد.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18870

حدیث نهم

نماز و کارآئی آن

قال الصادق علیه السلام:

ان ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ علی الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا رسول الله فی تلک الحالة العظیمة.

امام صادق علیه السلام فرمود:

فرشته مرگ، شیطان را از کسی که مراقب نماز است دور می‏کند، و شهادت بر وحدانیت خدا، و رسالت پیامبر را در هنگام هولناک مرگ به او تلقین می‏کند.

وسائل الشیعه، ج 3، ص 19

حدیث دهم

نماز و فرزندان

قال الباقر علیه السلام:

انا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمس سنین، فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین.

امام باقر علیه السلام فرمود:

هنگامی که فرزندان ما پنج ساله شدند دستور می‏دهیم نماز بخوانند، پس شما هم وقتی فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند آنها را به نماز دستور دهید.

وسائل الشیعه، ج 3، ص 12



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:51 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


مقدمه

برای مقدمه چهل حدیث نماز سخنی کاملتر و عمیق‏تر و جالبتر از مطالبی که در ابتداء باب نماز توضیح المسائل حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آمده بود به نظر نرسید لذا آن را برگزیدیم به امید آنکه همه عاشقان اهل بیت (ع) و آن عارف بزرگوار از کلمات درربار آنان توشه‏ای فراوان بردارند.

نماز مهمترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول می‏شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی‏شود. و همان طور که اگر انسان شبانه روزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمی‏ماند نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می‏کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد. مانند کسی است که نماز نمی‏خواند، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است . روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجودش را کاملا به جای نیاورد، حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالی که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است. پس انسان باید مواظب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسی سخن می‏گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند و اگر انسان در موقع نماز کاملا به این مطلب توجه کند، از خود بی خبر می‏شود، چنانکه در حال نماز تیر را از پای مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی که مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات بلکه هر معصیتی را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایی که ثواب نماز را کم می‏کند و به جا نیاورد، مثلا در حال خواب آلودگی و خودداری از بول به نماز نایستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند و نیز کارهایی که ثواب نماز را زیاد می‏کند به جا آورد، مثلا انگشتری عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.» (1).

مقدمه را با نقل حدیث زیبایی (2) از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به پایان می‏بریم:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

امت من چهار گروه هستند:

1 ـ گروهی نماز می‏خوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند «ویل» برای آنهاست، و «ویل» نام یکی از طبقات زیرین جهنم است، خداوند فرمود: (فویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون) ماعون 4 و 5

پس «ویل» برای نمازگزاران است، آنهایی که در نمازشان سهل انگارند.

2 ـ گروهی گاهی نماز می‏خوانند و گاهی نمی‏خوانند، پس «غی» مال آنهاست، و «غی» نام یکی از طبقات پایین جهنم است. خداوند متعال فرمود: (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا) .

سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند، و اینها به زودی در «غی» افکنده خواهند شد.

3 ـ گروهی هیچ وقت نماز نمی‏خوانند، «سقر» برای آنهاست، «سقر» هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود: (ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین) مدثر .42

(اهل بهشت از اهل جهنم سئوال می‏کنند) چه چیزی شما را به «سقر» کشاند؟ در جواب می‏گویند : ما از نمازگزاران نبودیم.

4 ـ گروهی همیشه نماز می‏خوانند، و در نمازشان خشوع دارند. خداوند متعال فرمود: (قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون)

مؤمنون.1 و .2

مؤمنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند. (3)

امیدواریم خداوند متعال همه ما را از گروه چهارم قرار دهد.

و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر.

(عنکبوت، 45)

نماز را بپادار، که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز می‏دارد و یاد خدا بزرگتر است.



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:50 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


پرسش:
اگر در حال نماز، چشمم به عکس اسبی بیفتد، وظیفه ام چیست؟

منبع پاسخ: پایگاه حوزه1881، 1881

پاسخ:
اگر در روبروی نمازگزار عکس و یا مجسمه چیزی که روح دارد، مثل اسب باشد و نماز بخواند مکروه است یعنی بهتر است که نباشد اما نماز را باطل نمی‌کند، بله برای اینکه انسان مرتکب این کراهت نشود، می‌تواند در حال نماز پرده‌ای روی عکس یا مجسمه بکشد.


نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:42 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


پرسش:
مگر اسلام تعلیم نمی‌دهد که بت‌پرستی حرام است؟ پس چرا ایرانیان در هنگام نماز عکس شهداء را همراه خود دارند؟ بسیاری از مسلمان‌ها می گویند که شیعیان کافر هستند. منظور آنها از این مطلب چیست؟

منبع پاسخ: پایگاه حوزه3196، 3196

پاسخ:

اولا: چنین عملی از مصادیق بت‌پرستی بحساب نمی‌آید زیرا بت‌پرستی بمعنای معبود قرار دادن بت و پرستش نمودن و عبادت کردن آن می‌باشد، صرف همراه داشتن عکس یا نماز خواندن جهت قبله که مثلاً درختی یا شخصی و یا... در آن جهت باشد این بت‌پرستی نیست.

ثانیاً: ائمه اطهار (ع)، مسلمانان را از این کار باز داشته و نهی فرموده‌اند (بصورت نهی تنزیهی و کراهتی) و علماء نیز به پیروی از ائمه (ع) به این مسأله فتوا داده و تأکید نموده‌اند، امام خمینی (ره) در کتاب تحریر الوسیله ج اول ص 139 کتاب الصلاه می‌فرماید: مکروه است برای نماز‌گزار که مقابلش آتشی شعله‌ور یا چراغ یا عکس صاحبان روح، باشد.

دیگران که شیعه را کافر می‌دانند به خاطر سوء تفاهمی است که مسائل شیعه را درست نفهمیده‌اند به عنوان مثال اگر شیعه به پیامبران و امامان متوسل می‌شود هرگز به معنای این نیست که اینها شریک خدا هستند آیا توسل شما به دارو برای درمان به این معناست که شما دارو را شریک خدا می‌دانید.

استفاده از اسباب و علل در صورتی که آنها را مستقل در تأثیر ندانیم شرک نیست ولی دیگران این مسأله را خوب نفهمیده اند لذا شیعه را مشرک می‌دانند.



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:41 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


منابع مطالب ذکر شده تا امروز {1387/10/17} بر این قرار است 
1-مجموعه مباحث عبور از مقابل نمازگزار : سایت حوزه 
2-سلسله پرسش و پاسخ های احکام نماز : سایت شرع 



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:40 عصر روز سه شنبه 87 دی 17



در این روایت نسبت به عقب راندن عبور کننده توسط نماز گزار مبالغه شده و عبور کننده شیطان نامیده شده است! بخارى و مسلم از ابو سعید خدرى نقل مى‏کنند که حضرت فرمود:

إذا صلّى أحدُکم إلى شیء یستره من الناس فاراد أحدء أن یجتاز بین یدیه فلیدفعه فإن أبى فلیقاتله فإنّما هو شیطان؛74

اگر یکى از شما به سوى ستره نماز مى‏خواند، پس شخصى خواست از جلوى او عبور کند، او را دفع کند و عقب براند، اگر ابا کرد، با او بجنگد، چرا که او شیطان است!

از عبداللّه بن عمر نقل شده است که رسول اللّه فرمود:

لاتصلّ إلاّ إلى سترة و لاتدع أحداً یمرّ بین یدیک فإنْ أبى فلتقاتله فإنّما هو شیطان؛75

نماز مگزار مگر به سوى ستره‏اى و احدى را رها مکن که پیش روى تو عبور کند، پس اگر اصرار کرد، با او بجنگ، چرا که او شیطان است!

در نقل دیگرى آمده است:

إذا کان أحدکم یصلّی فلا یدع أحداً یمرّ بین یدیه فإن أبى فلیقاتله فإنّ معه القرین.76

طبق این نقل شیطان همراه عبور کننده است و نه خود او!

نووى در مجموع77و بغوى در التهذیب78این روایت را بعد از احتجاج به روایت ابوجهیم آورده‏اند، بدون آن که نحوه دلالت آن بر حرمت را بیان کنند. ابن قدامه پس از ذکر روایت مى‏گوید:

پیامبر(ص) کسى را که از مقابل نمازگزار عبورکند، شیطان نامیده و به دور کردن او و جنگ با او امر کرده است.79

لکن روایت دلالتى بر حرمت ندارد، چه مقصود، امر کردن نماز گزار به دفع عبور کننده باشد و چه مقصود، نام گذارى او به شیطان باشد. اما امر به دفع عبور کننده، قطع نظر از این که چه حکمى داشته باشد، صرفاً دلالت بر مطلوبیت دفع مى‏کند، و هیچ اشکالى نیست در این که فعل غیر حرام دیگران یا هر امر دیگرى، موضوع حکمى در حق شخص دیگر باشد، نیز هیچ نوع ملازمه‏اى بین مطلوبیت ردّ حتى به نحو الزامى با مبغوضیت عبور خصوصاً به نحو تحریمى وجود ندارد، تا از اوّلى، امر دومى فهمیده شود. بله، ممکن است نوعى استبعاد ادعا شود. ولى متفاهم عرفى از روایت این است که جواز دفع عبور کننده، به جهت حفظ نماز و جلوگیرى از اشتغال ذهنى نماز گزار است و این امر در طول امر به وضع ستره است و اختصاصى به انسان ندارد. لذا نقل شده است که پیامبر(ص) از عبور حیوان هم در حال نماز جلوگیرى مى‏کرد80، بنابر این احتمال این که امر به دفع براى جلوگیرى از وقوع منکر و گناهى در خارج باشد، بسیار ضعیف بوده و خلاف ظاهر روایت است. ابن حجر هم این احتمال را به ابوحمزه81 نسبت داده و در مقام تضعیف آن مى‏گوید: توجه نمازگزار به نماز خویش سزاوارتر از آن است که مشغول دفع گناه از دیگرى شود.82

واضح است که در این صورت، روایت دلالتى بر گناه بودن عبور نمى‏کند و تنها چیزى که به این روایت مربوط مى‏شود، این است که ادعا شود بعید است عبور هیچ قبحى نداشته باشد اما با این وجود، نماز گزار مأمور به دفع عبور کننده شود. لکن استبعاد مذکور با قطع نظر از این که موجب استظهار شود، با مطلق کراهت و قبح سازگار است و دلیلى بر حرمت عبور نمى‏شود، بلکه نهایتاً ممکن است از آن کراهت عبور فهمیده شود.

اگر هم مقصود، استدلال به اطلاق شیطان بر عبور کننده باشد، باز ناتمام است، چرا که مصدر هر بُعدى از خدا، شیطان است. این اطلاق چه منظور آن باشد که عمل شخص عبور کننده شیطانى است،و چه منظور آن باشد که حامل و داعى عبور کننده، شیطان است، در غیر محرّمات هم درست است، بلکه در مواردى هم که فعل ارادى مطرح نباشد باز دخالت شیطان در کار است، مثل نسیان، که قرآن مى‏گوید:

«فأنساه الشیطانُ ذکرَ ربّه»83 و یا «و ما انسانیه إلاّ الشیطان»84 نیز از قول ایوب پیامبر نقل مى‏کند: «انّى مسّنى الشیطان بنصب و عذاب».85

بنابراین مجرد اسناد عملى به شیطان دلیل بر حرمت آن نیست و در کلام عرب اطلاق شایعى است و ربطى به تحریم و الزام ندارد.

قاضى عیاض مى‏گوید:

عرب هر قبیحى چه شخص و یا فعل را به شیطان یا فعل او توصیف مى‏کند.86

پس اطلاق شیطان بر عبور کننده هیچ دلالتى بر گناهکار بودن او ندارد و با کراهت نیز سازگار است. ظاهر روایت با توجه به آنچه در باره امر به دفع گفتیم، این است که دفع عبورکننده مطلوب است، چرا که موجب اشتغال خاطر نمازگزار و سلب توجه قلبى او مى‏شود، بدین جهت، شخص عبور کننده شیطان است و یا طبق برخى نقلها، شیطان همراه اوست. خود این نقل شاهد برمدعاست که اثرى که از عبور پدید مى‏آید، صرفاً حضور شیطان یا انگیزه‏هاى شیطانى است که موجب سلب حضور قلب مى‏شود. لذا جمهور فقها، مقاتله  مذکور، در روایت را تأویل کرده و به ظاهر آن اخذ ننموده‏اند و در بیان علت آن گفته‏اند: قتال در نماز موجب فتنه و فساد نماز مى‏شود و حال آن که امر به رد و دفع براى حفظ نماز است، پس مقاتله، دفعى است، شدیدتر از دفع اوّل.87 بله تعبیر به قتال، نشانه مبالغه در کراهت عبور است.

حاصل کلام این که: هیچ دلیل و روایتى که اثبات کند عبور حرام است، وجود ندارد و ادعاى کراهت نیز منوط به حجیت سند روایت اوّل است که در آن مناقشه‏کردیم. در روایات اهل بیت(ع) نیز ـ گرچه به جز مرسله دعائم و روایتى از کتاب جعفریات که هردو ضعیف السند هستند، از ذکر قتال و شیطان خالى است‏ـ88 اما امر به دفع در روایاتى معتبره آمده است.

مرحوم کلینى از على بن ابراهیم از پدرش از ابن ابى عمیر از حماد از حلبى نقل مى‏کند که از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا عبور کسى از مقابل نمازگزار نماز او را قطع مى‏کند؟ حضرت فرمود:

لایقطع صلاة المسلم شیءء و لکن إدرأ ما استطعتَ؛89

نماز مسلمان را چیزى قطع نمى‏کند، لکن تا آن جا که مى‏توانى، آن را دفع کن.

در روایتى دیگر از محمد بن یحیى از احمد بن محمد از عثمان بن عیسى از ابن مسکان از ابن ابى یعفور نقل مى‏کند که حضرت در پاسخ همین سوءال فرمود:

لایقطع صلاةَ الموءمن شیءء و لکن ادرأوا ما استطعتم.90

مانند آن است روایت حمیرى در قرب الاسناد که حضرت امر به دفع را از امیرالموءمنین على(ع) نقل مى‏کند.91

مرحوم صاحب جواهر در رد استدلال به این روایات بر کراهت عبور، مى‏گوید که «درأ» کنایه از تستّر است، چرا که با وضع ستره، عبور، هیچ ضررى به نماز گزار نمى‏رساند، پس وضع ستره، بهترین راه دفع عبور کننده است.92 اما این توجیه صاحب جواهر، خلاف ظاهر است، در هیچ کدام از روایاتى که امر به استتار و وضع ستره شده، قید «ما استطاع» نیامده، این قید فقط براى امر به «دَرأ» ذکر شده، و براى استتار، گفته شده است که «استتروا بشیءٍ»، بنابراین اگر بپذیریم که حکمت وضع ستره و جواز دفع عبور کننده، دفع مضرت عبور است، چنان که ایشان فرموده، بعید نیست که گفته شود: عبور مکروه است، همان طور که محقق قمى در غنائم الایام استدلال کرده و در کراهت عبور فرقى بین وجود ستره و عدم آن قائل نشده است.93

محقق همدانى نیز کراهت را متوجه عبور کننده دانسته است، گرچه امر به «درأ» و دفع را براى رعایت حرمت و عظمت نماز مى‏داند، نه براى دفع ضرر عبور کننده.



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:36 عصر روز سه شنبه 87 دی 17


گرچه کمتر در کتب فقه ذکر شده، اما ابن قدامه در مغنى به آن استدلال کرده، و آن روایتى است که ابو داود در سنن خود از سعید بن عبدالعزیز از غلام یزیدبن نمران از یزیدبن نمران نقل مى‏کند:

رأیتُ رجلاً بتبوک مقعداً فقال: مروتُ بین یدی النبیّ و أنا على حمار و هو یصلّی، فقال: اللهم اقطع أثره فما مشیتُ علیها بعد؛65

یزید مى‏گوید: مردى افلیج را در تبوک دیدم، و گفت: در حالى که پیامبر نماز مى‏خواند، از مقابل او گذشتم، در حالى که سوار بر الاغى بودم، پس گفت: خدایا، دنباله او را قطع کن! بعد از آن هیچ گاه نتوانستم راه بروم!

در نقل دیگرى مى‏گوید:

انّ رسول اللّه(ص) نزل بتبوک إلى نخلة، فقال: هذه قبلتنا ثم صلّى إلیها فاقبلتُ و أنا غلام أسعى حتّى مروتُ بینه و بینها فقال: قطع صلاتنا قطع اللّه أثره، فما قمتُ علیها إلى یومی هذا.66

طبق این نقل او پسر بچه‏اى بوده که میان حضرت و درختى که ستره ایشان بوده، حرکت کرده است.

روایت سنداً و متناً مخدوش است. از نظر سند، به خاطر مجهول بودن راوى یعنى یزیدبن نمران، همه کسانى که متعرض حال روایت شده‏اند، به این مسأله اشاره کرده‏اند. روشن نیست که سعید اسم غلام است یا اسم راوى، ابن عساکر مى‏گوید:

گفته شده که اسم او سعید است و گفته شده: بلکه سعید کسى است که از غلام روایت مى‏کند.67

ذهبى در میزان الاعتدال مى‏گوید: «سعید مولى نمران عن مولاه یزیدبن نمران، از مجاهیل است».

نسبت به سند روایت اخیر، ذهبى مى‏گوید:

سعید بن غزوان از پدرش، نمى‏دانم آن دو کیستند و نه آن شخص فلج را مى‏شناسم. عبدالحق و ابن القطان گفته‏اند که سند روایت ضعیف است، و مى‏افزاید: گمان مى‏کنم این روایت مجعول باشد.68

واضح است که روایت از نظر سندى به هیچ وجه قابل استدلال نیست.

از نظر متن نیز روایت مضمونى بسیار سخیف دارد، چرا که طبق آن پیامبر(رحمة للعالمین) کسى را که طبق برخى نقلها پسر بچه‏اى غیر مکلف بیشتر نبوده، نفرین مى‏کند و باعث فلج شدن او مى‏شود! امرى که با کفار عنود هم نمى‏کرد، بلکه بر کفرشان چنان اندوهگین مى‏شد که خدا فرمود:

لعلّک باخعء نفسک أن لایکونوا موءمنین.69

شاید مردى از صحابه بوده، همان طور که ابن حبان ذکر کرده،70 علاوه بر این، روایت یاد شده با روایات متعددى که ازسیره حضرت در این مسأله نقل شده، تنافى دارد، از جمله روایاتى که سابقاً از ابن عباس و عبور او با الاغش از مقابل حضرت و صفوف نماز نقل کردیم، و حضرت و یا صحابه متعرض او نشدند.

از ام سلمه روایت شده است که پیامبر(ص) مشغول نماز بود که عبداللّه یا عمربن ابى سلمه از مقابل حضرت گذشت. حضرت با دست اشاره‏اى کرد و او برگشت، بعد از او زینب، دختر امّ سلمه عبور کرد و حضرت همان طور با دست اشاره‏اى کرد، ولى او گذشت، وقتى نماز حضرت پایان یافت فرمود: «هنّ اغلب».71

طبرانى در المعجم الاوسط از ابو سعید خدرى نقل مى‏کند:

رسول اللّه(ص) مشغول نماز بود که اعرابى سوار بر مرکب از مقابل ایشان عبور کرد، پیامبر به او اشاره‏اى کرد، ولى متوجه نشد، پس عمر بن الخطاب او را صدا زد: یااعرابى، برگرد. وقتى پیامبر سلام داد پرسید: چه کسى سخن گفت، گفتند: عمر، فرمود: مالهذا فقه؛ سخن گفتن در نماز منافات با فهم دین دارد.72

جایى که حضرت همیشه با اشاره عبور کننده را رد مى‏کرد و هیچ سخن نمى‏گفت یا حرکتى نمى‏کرد، چطور مى‏توان قبول کرد که حضرت نماز را قطع کند و مشغول نفرین شود؟! نظیر روایت فوق را عبدالرزاق در مصنف خود نقل کرده است و در آخر آن آمده: «یا لک فقهاً یابن الخطاب».



نویسنده : سید سبحان » ساعت 4:35 عصر روز سه شنبه 87 دی 17

<      1   2   3   4   5      >